عیسى بن مریم علیه السلام، شبى در شهر ناصریه بود، صاحب خانه به محضر حضرت عرضه داشت: شهر را بیمارانى است که طبیبان مادى از علاج آنان عاجزند، اگر اجازه دهید، همه را براى شفا به خدمت شما بیاورند. عیسى علیه السلام قبول کرد. چون صبح شد، بیماران را به سر راه عیسى علیه السلام آوردند تا آنان را با دم الهى خود شفا دهد. تعداد آنان را حدود ده نفر دید، فرمود: بیماران شما همین ده نفر هستند؟
عرضه داشتند: آرى، فرمود: اگر سالمهاى این شهر به این تعداد باشند برایم اعجابآور است!
این است نظر یک پیامبر اولوالعزم درباره اهل سلامت و درباره بیماران که سالمها بسیار اندکند و بیماران بسیار زیاد.
اگر بیماران به مصلحت طبیب واقعى خود، حضرت احدیت توجه کنند، سلامت آنان تضمین مىشود.
هر که درین درد گرفتار نیست |
یک نفسش در دو جهان بار نیست |
|
هر که دلش دیده بینا نیافت |
دیده او محرم دیدار نیست |
|
هر که از این واقعه بویى نبرد |
جز به صفت صورت دیوار نیست |
|
خوار شود در ره او هم چو خاک |
آن که در این واقعه خونخوار نیست |
|
گرچه حجاب تو برون از حدست |
هیچ حجابیت چو پندار نیست |
|
پرده پندار بسوز و بدانک |
در دو جهانت به از این کار نیست |
|